فرو ريختن برگهاي پاييزي و دميدن بادهاي سرد زمستاني و نگاهي به قله هاي دور دست افقهاي پر برف ، خيال آدمي را متوجه مردي ميكند كه چشمان آبي او يادآور درياي خزر و انبوه ريشها و موهايش نشان از جنگلهاي سبز و پر پشت گيلان زمين داشت و قد رشيدش ميگفت كه اگر ميخواهي بميري مانند سرو آزاده بمير.
از ميرزا كوچك خان جنگلي ملقب به ( كاس آقا ) فرزند آقا يونس ميگوييم.
ميرزا كوچك خان براي من و همه آدمهايي كه صداقت برايشان كالايي گران سنگ است نامي باشكوه و احترام است.
او فرزند بزرگ گيلان و روح بلند جنگلهاي سرسبز و فرزند راستين انقلاب مشروطه و پايهگذار نهضت جنگل بود كه هيچگاه اصول مذهب و آزادگي را فراموش نكرد.
ميگويند روشنفكرنماهاي آن زمان همواره وي را از توسل به استخاره و رجوع به تسبيح ملامت ميكردند، امااو كه در رجوع به باورهاي مذهبي به سترگي عدم تخطي از اصول مذهب پايبند بود، هيچگاه پا پس نكشيد.
ميرزا هيچگاه به روي فرزند و سرباز ايراني گلولهاي نگشود و در راه حفظ ماندگارترين ارزشهاي اخلاقي همواره در حال تلاش و مجاهدت بود.
اما راهسخت وي براي همه طي شدني نبود. زماني كه وي بر آن شد تا با حركت بهسمت ارتفاعات خلخال خود را به "عظمت خانم شاهسون " برساند تانيرو جديدي را سازمان دهد، تنها گاوك ( هوشنگ ) آلماني بود كه همراهش بود.
سرماي اين روزها يادآور شرافت اوست كه حاضر نشد تن نيمه جان آن افسر قابل تكريم را در برف و كولاك رها كند و هر چند تنها چند قدم ، اما براي اثبات خيلي از ارزشها بدوش بكشد.
واينك از خود ميپرسم رضا اسكستاني كه چشمان بيدار او را ميديد و خنجر برگلوي يخ زدهاش گذاشته بود تا جيبش را با سكههاي سالار شجاع ورضا قلدرها پركند، به اين فكر ميكرد كه سوي چشمان ملتي را كور ميكند كه هنوز به آن قد رشيد و چشمان سبز آبي اميدها بسته بودند.
ميرزا كوچك خان جنگلي " يونس" فرزند ميرزا بزرگ در سال ۱۲۹۸هجري قمري در محله استاد سراي رشت متولد شد.
ميرزا سال ۱۳۳۴هجري قمري براي مبارزه بااستبداد داخلي واستعمار خارجي كميتهاي را در تالش به نام "اتحاد اسلام" با ۳۴ماده و ۹فصل نامه تشكيل داد و نهضت جنگل را تاسيس كرد.
نهضت جنگل پس از هفت سال مبارزه به دليل شهادت ودستگيري ياران و خيانت برخي از نزديكان ميرزا به انتها رسيد.
يازدهم آذرماه (۱۳۰۰هجري شمسي) روز شهادت ميرزا كوچك خان جنگلي است.
يادش گرامي باد.